بد بینیهایت مانند سنگی به شیشه های قلبم می خورند و ناگاه قلبم ترک می خورد
تو بی اعتنا پا به رویاهایم می گذاری و مرا به دست وحشیانه روزگار می سپاری اما
من باز با التماس به سویت می آیم و دریچه های قلبم را برایت می گشایم . وقتی
دستان گرمت را که در دستانم حس می کنم ترکهای قلبم بهبود می یابند و کینه ها
در دلم به عشق تبدیل می گردد ، ای تنها تکیه گاهم هر گز بی پناهم مکن ، می دانم
گاهی حرفهایم برای تو منفیست اما ای بهترینم بدان که تو را به تعداد نفسهای نوح دوست
دارم و تو را همچون یگانه معبودمان می پرستم . تو خود می دانی که شب و روزم با یاد
خاطرات تو سپری می شود . شبها رو به آسمان با چشمانی خیس از خدا می خواهم که
هرگز عشقت را در دلم ویران نسازد ، به تو محتاجم همچو طفلی به مادر همچو گلی به آب
،بهترینم به من شک مکن و مرا در خیال خود با دیگران مبین که نگذاشته ام و نمی گذارم که
رقیبی داشته باشی .
وبلاگ تین ایجرای دلباخته...!...برچسب : نویسنده : دختری تنها onlylove بازدید : 672